تمام جاده ها را به پیچش موهایت انتظار می کشم و سربالایی های ذهنت را با تلنگری از نگاه پل می زنم و بغض های گره خورده ی چشمت را با اشک های حسرت زندگی می کنم . خیابان های قلبم را که خط کشی کنم ؛ این منم سهم تو از همه ی آنچه خواستی . اینک آواری از درد و سکوت را کنار می زنم و تو ای پاک ترین احساسم گوش کن : تنها قطره ای از نگاهت برای کویر چشمانم کافی است . ای که بغض هایت را هی قورت می دهی به امید لحظه ای زیبا .... پرواز را به خاطر بسپار ؛ پرنده مردنی است .......
این منم.. سهم تو از همه ی آنچا خواستی!